روابط این و چین همراه در سطح خوبی قرار داشته است. به نحوی کهدر این مقاله به 5 تکنیک مذاکره و نحوه نگرش شرکتهای چینی نسبت به تاکتیکهای مذاکره آمده است. البته به خاطر داشته باشید که بیان این مطلب به معنای درست بودن نگرش آنها نیست.
- اول و مهمتر از همه – بد نیست اشارهای به رویکرد ملیتهای شرقی و غربی در مورد مذاکره بکنیم: اروپاییها مذاکره را فعلی از دیپلماسی میدانند در حالیه آسیاییها آن را در حوزه وظایف رهبران پدرگونه شرکت برای ایجاد روابط بلندمدت میدانند. مذاکره کنندگان آمریکایی، حتی فروشندگان و مدیران خرید، قائل به قراردادها و نهادهای حقوقی (مثل دادگاهها و آییننامههای حقوقی) هستند. بنابراین، درحالیکه مذاکره کنندگان سنتی آسیایی احساس میکنند که ارتباطات کلید تجارت است و قراردادها صرفا مدارک مکتوبی از توافقات بین افراد هستند، آمریکاییها ارزش بیشتری برای این مدارک نسبت به ارتباط بین رهبران کسب و کار قائلند.
- یکی از جنبههای پذیرفته شده مذاکرات بینالمللی این است که به محض امضای قرارداد مسئولیتهایی متوجه طرفین خواهد بود ولی هنوز هم مذاکره کنندگان سنتی چینی به این امر اعتراض دارند که چرا غربیها قراردادها را حتی در صورت تغییر شرایط بازار الزام آور میدانند. مذاکره کنندگان آسیایی و به خصوص چینیها احساس میکنند که روابط کسب و کار نیز همزمان با شرایط بیرونی باید تغییر کند. بسیاری از شرکای چینی در مواجهه با شرکای غربی خود که بجای دادن پاسخی منصفانه و بالغ به واقعیتهای جدید بازار، چند برگ کاغذ جلوی صورتشان تکان میدهند، مأیوس و سردرگم میشوند.
- چینیها بر خلاف غربیها قائل به پایان مذاکره نیستند و آن را بخشی از روابط کسب و کار میدانند. تا زمانی که طرفین در معامله کسب و کار باقی بمانند، انتظار میرود مذاکره هم ادامه یابد. از دیدگاه آنها، اگر به دنبال بهبود روابط با داد و ستد پایدار نباشید، صرف وقت برای ایجاد روابط چه مفهومی دارد؟
- آمریکاییها میخواهند درباره همه چیز از همان ابتدا تصمیم گیری شود و فرایند کسب و کار با تصمیم انسان پیش رود. مذاکره کنندگان چینی (و بسیاری از ملتهای دیگر آسیا) مناقشه و اختلاف نظرات را غیرقابل اجتناب میدانند و در توافقنامههای تجاری آنها معمولا فرض بر این است که رهبران و افراد درگیر از هر دو طرف باید مسائل را به طور غیررسمی حل کنند. از دیدگاه آنها، نوشتن قرارداد به سبک آمریکاییها و قید بندهای جرائم و الزامات سختگیرانه، نه تنها توهین آمیز و مستبدانه است، بلکه به نظر میرسد برای تضعیف هرنوع روابط مثبتی طراحی شده است.
- بدتر از همه اینکه مذاکره کنندگان آمریکایی مخالفتجو و خشن هستند. آنها به اداره همه چیز و در دست گرفتن کنترل شرایطی که درکش نمیکنند اصرار دارند. آنها در مذاکره با چینیها به این شهرت یافتهاند که به چین میروند و سعی میکنند یک محصول یا خدمت نامناسب را به قیمت مسخرهای به آنها بفروشند. گرچه طراحی و تکنولوژی محصول آنها به اندازه کافی خوب است، اما انتظار دارند قیمت بیشتری برای آن پرداخت شود- حتی پس از اینکه چینیها از تولید همان محصول سردرآوردهاند، باز هم بر قیمت بالای خود اصرار دارند.
بدون دیدگاه